هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی است که با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، مستی، رنج و روشنایی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند شراب، شمع، پروانه، خورشید و کعبه برای بیان احساسات عمیق و مفاهیم عرفانی استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مستی و رنج نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

غزل شمارهٔ ۴۱۶۹

زینسان که شیشه خنده مستانه می زند
آخر شراب بر سر پیمانه می زند

بیکار نیست گریه بی اختیار شمع
آبی بر آتش دل پروانه می زند

درمشک سوده تابه کمر غوطه می خورد
مشاطه ای که زلف ترا شانه می زند

در کشوری که مشرق دلهای روشن است
خورشید گل به روزن کاشانه می زند

رطل گران تکلف مخمور می کند
طفلی که سنگ بر من دیوانه می زند

ما ونگاه یار که ناآشنایی اش
ناخن به دل چو معنی بیگانه می زند

تا کعبه هست دیر ز آفت مسلم است
این برق خویش را به سیه خانه می زند

صائب کسی که بگذرد از سر سپندوار
خود را به قلب شعله دلیرانه می زند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.