هوش مصنوعی: این متن شعری است که از غم غربت، دوری از وطن، یادآوری خاطرات گذشته و دردهای عشق سخن می‌گوید. شاعر از دل‌های شکسته، یاد یوسف و سنگدلی برادرانش، و عشاقی که در فراق به سر می‌برند، یاد می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به انتقام عشق و رنج‌های ناگفته دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق، غربت و حسرت نیاز به تجربه‌ی زندگی بیشتری برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۴۱۷۷

مشکل دل رمیده هوای وطن کند
شبنم چنان نرفت که یاد چمن کند

آنها که دید یوسف از اخوان سنگدل
خونش به گردن است که یاد وطن کند

دل می کند به سینه ما بیدلان رجوع
گر نافه بازگشت به ناف ختن کند

دلهای جمع را کند آشفته یاد من
رازی نمی شوم که کسی یاد من کند

بی پرده نقش صورت شیرین نگاشته است
تا انتقام عشق چه با کوهکن کند

بسیار رو مده دل عشاق را مباد
زلف تورا گرانی دل بی شکن کند

بال ملک چو برگ خزان دیده ریخته است
پروانه را که یاد در آن انجمن کند

صائب مرا ز درد سخن خورد وخواب نیست
کو عیسیی که چاره درد سخن کند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.