هوش مصنوعی:
این شعر به زیباییهای بیمثال و جذابیتهای معشوق اشاره دارد و از غفلت برخی افراد در برابر این زیباییها سخن میگوید. همچنین، به تأثیرات سحرآمیز نگاه معشوق و قدرت جادویی آن پرداخته است. در ادامه، از درد دلهای عاشقانه و رنجهای عشق سخن میگوید و در نهایت، به دوری از خداوند به دلیل غرق شدن در ذکرهای ظاهری اشاره دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی موجود در متن نیاز به درک عمیقتری از ادبیات دارد.
غزل شمارهٔ ۴۱۹۱
هر غافلی که خنده به آوازمی کند
چون کبک رهنمایی شهبازمی کند
از حسن بی مثال تو غافل فتاده است
آن ساده دل که آینه پردازمی کند
باطل شود اگر چه به اعجاز سحرها
در سحر چشم شوخ تو اعجازمی کند
افسانه گرانی خواب تو می شود
پیش تو هرکه درددل آغازمی کند
روشندلی ز زخم زبان می شود زیاد
بیهوده شمع سرکشی از گازمی کند
دارد کسی که فکر اقامت درین جهان
در رهگذار سیل کمر باز می کند
دست نوازش است مرادست رد خلق
چون ساز گوشمال مرا سازمی کند
در خون جلوه می گلرنگ می رود
هر کس که در کدو می شیرازمی کند
افتاده است دور ز نزدیکی خدا
صائب کسی که ذکر به آوازمی کند
چون کبک رهنمایی شهبازمی کند
از حسن بی مثال تو غافل فتاده است
آن ساده دل که آینه پردازمی کند
باطل شود اگر چه به اعجاز سحرها
در سحر چشم شوخ تو اعجازمی کند
افسانه گرانی خواب تو می شود
پیش تو هرکه درددل آغازمی کند
روشندلی ز زخم زبان می شود زیاد
بیهوده شمع سرکشی از گازمی کند
دارد کسی که فکر اقامت درین جهان
در رهگذار سیل کمر باز می کند
دست نوازش است مرادست رد خلق
چون ساز گوشمال مرا سازمی کند
در خون جلوه می گلرنگ می رود
هر کس که در کدو می شیرازمی کند
افتاده است دور ز نزدیکی خدا
صائب کسی که ذکر به آوازمی کند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.