هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و عاشقانه از صائب تبریزی، به جلوهگری یار (معشوق یا خداوند) در همه جا میپردازد. شاعر تأکید میکند که معشوق در تمامی مظاهر جهان حاضر است، اما بهرغم این حضور فراگیر، پنهان و رازآلود باقی میماند. او از تشبیههای زیبایی مانند سرو، موج سراب، و تیر قضا استفاده میکند تا نشان دهد که عشق حقیقی همیشه در حال جلوهگری است، اما درک آن نیازمند بصیرت و شناخت است.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی فاخر، آن را برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر میکند.
غزل شمارهٔ ۴۲۰۴
هر چند یار ما همه جا جلوه می کند
نتوان دلیر گفت کجا جلوه می کند
احول مشو که سرو قبا پوش او یکی است
هر چند در هزار قبا جلوه می کند
آن یار خانگی که دل از ما ربوده است
در خانه است و در همه جا جلوه می کند
گردی ز آفرینش عالم پدید نیست
در عالمی که دلبر ما جلوه می کند
بر هر دلی که می گذرد آب می شود
از بس ز روی شرم و حیا جلوه می کند
باور که می کند که ز یک بحر بیکنار
موج سراب وآب بقا جلوه می کند
روشنترست راه حقیقت ز آفتاب
این راه همچو راهنما جلوه می کند
آسودگی مجو ز دل بیقرار عشق
تا قبله هست قبله نما جلوه می کند
آزاده ای که سر به ته بال خویش برد
پیوسته زیر بال هما جلوه می کند
نادان که از قضای خدا می کند حذر
غافل که رو به تیر قضا جلوه می کند
چون موجه سراب درین دشت پر فریب
چندین هزار دام بلا جلوه می کند
صائب ز بس لطیف فتاده است آن نگار
ظاهر نمی شود که کجا جلوه می کند
نتوان دلیر گفت کجا جلوه می کند
احول مشو که سرو قبا پوش او یکی است
هر چند در هزار قبا جلوه می کند
آن یار خانگی که دل از ما ربوده است
در خانه است و در همه جا جلوه می کند
گردی ز آفرینش عالم پدید نیست
در عالمی که دلبر ما جلوه می کند
بر هر دلی که می گذرد آب می شود
از بس ز روی شرم و حیا جلوه می کند
باور که می کند که ز یک بحر بیکنار
موج سراب وآب بقا جلوه می کند
روشنترست راه حقیقت ز آفتاب
این راه همچو راهنما جلوه می کند
آسودگی مجو ز دل بیقرار عشق
تا قبله هست قبله نما جلوه می کند
آزاده ای که سر به ته بال خویش برد
پیوسته زیر بال هما جلوه می کند
نادان که از قضای خدا می کند حذر
غافل که رو به تیر قضا جلوه می کند
چون موجه سراب درین دشت پر فریب
چندین هزار دام بلا جلوه می کند
صائب ز بس لطیف فتاده است آن نگار
ظاهر نمی شود که کجا جلوه می کند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.