۲۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۲۱۷

اول ثنای عشق فصیحان اداکنند
آری طعام را به نمک ابتدا کنند

نقش مراد طرح به اقبال می دهند
جمعی که تکیه گاه خود از بوریا کنند

ظاهر شود که خلق چه دارند در بساط
در کشوری که یوسف ما رابها کنند

زخم دهان شکوه نمایان نمی شود
مردم به قدر حاجت اگر اکتفا کنند

نتوان میان حسن ومحبت دویی فکند
از هم چگونه شیر وشکر را جدا کنند

باشد به از ملایمت مردم خسیس
اهل کرم درشتی اگر با گدا کنند

عالم حریف دشمنی ما نمی شود
ما را اگر به بیکسی ما رهاکنند

صائب جماعتی که به معنی رسیده اند
تسخیر دل به یک سخن آشناکنند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.