هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر با طبیب خود گفت‌وگو می‌کند. طبیب از شاعر می‌پرسد که آیا ترشی خورده است یا نه، و شاعر پاسخ می‌دهد که نه. سپس طبیب به شاعر می‌گوید که رنگ چهره‌اش نشان‌دهنده‌ی حالت درونی اوست. شاعر در ادامه از طبیب می‌پرسد که چگونه می‌تواند حال خود را بهبود بخشد، و طبیب به او توصیه می‌کند که از شراب خاصی بنوشد تا شاد و زنده شود. شعر با مفاهیم عمیقی مانند زندگی، مرگ، شادی و غم همراه است و از طبیعت و تغییرات فصلی نیز به عنوان استعاره استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و روانشناختی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی مانند زندگی، مرگ و شادی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر دیده می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۰۲۲

گفت مرا آن طَبیب رو، تُرُشی خورده‌یی
گفتم نی، گفت نَکْ رنگْ تُرُش کرده‌یی

دل چو سیاهی دَهَد، رنگْ گواهی دَهَد
عکسْ بُرون می‌زَنَد، گَر چه تو در پَرده‌یی

خاکِ تو گَر آبِ خوش یابد، چون روضه‌‌‌‌یی‌ست
وَرْ خورَد او آبِ شور، شوره بَرآورده‌یی

سَبز شوند از بهار، زَرد شوند از خَزان
گَر نه خزان دیده‌یی، پس زِ چه رو زَرده‌یی؟

گفتَمَش ای غَیب دان، از تو چه دارم نَهان؟
پَروَرشِ جان تویی، جانْ چو تو پَروَرده‌یی

کیست که زنده کُند، آن کِه تواَش کُشته‌یی؟
کیست که گَرمَش کُند، چون تواَش اَفْسُرده‌یی؟

شربَتِ صِحَّت فرست، هم زِ شَراباتِ خاص
زان که تو جوشیده‌یی، زان که تو اَفْشُرده‌یی

داد شَرابِ خَطیر گفت هَلا، این بِگیر
شاد شو اَرْ پُرغَمی، زنده شو اَرْ مُرده‌یی

چَشمه بِجوشَد زِ تو، چون اَرَس از خاره‌یی
نور بِتابَد زِ تو، گر چه سِیَه چَرده‌یی

خِضْرِ بَقایی شوی، گَر عَرَضِ فانی‌یی
شادیِ دل‌ها شَوی، گر چه دلْ آزُرده‌یی

کِی بِشَود این وجود، پاکْ زِ بیگانگان
تا نَرسَد خِلْعَتی، دولتِ صد مَرده‌یی

گفت درختی به باد چند وَزی؟ باد گفت
بادْ بهاری کُند، گَر چه تو پَژمُرده‌یی
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.