هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات مختلفی مانند عشق، کمال، صبر، امیدواری و طبیعت می‌پردازد. شاعر از استعاره‌ها و تصاویر زیبایی مانند صدف، آیینه، ابر سیاه و بحر استفاده کرده است تا مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان کند. در نهایت، شاعر به اهمیت سخن و ارزش آن در زمانه‌ای که سخن خوار شده است، اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی خواندن متون ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۲۶۲

دل چون کمال یافت سخن مختصر شود
لب وا نمی کند چو صدف پر گهر شود

آیینه شکوه بیهده از زنگ می کند
اینش سزاست هر که پریشان نظر شود

این بیغمی که در دل سنگین توست فرش
از زور خنده چشم تو مشکل که تر شود

تلخی نمی کشد چو صدف در میان بحر
قانع ز ابر هر که به آب گهر شود

گر بوی گل به جذبه کند رهبری مرا
دام وقفس به بلبل من بال وپر شود

در دل سیاه نیست دم گرم را اثر
از جوش بحر عنبر تر خامتر شود

ابر سیاه حامل باران رحمت است
از خط امیدواری من بیشتر شود

در بحر عشق تن به فنا ده که چون حباب
هر کس که سر نهاد در او تاجور شود

پرهیز کن ز صحبت آهن دلان که آب
جاری به جوی تیغ چو شد بد گهر شود

نادان به سیم وزر شود از صاحبان هوش
از گوشوار اگر شنوا گوش کر شود

ناقص بود ز آفت عین الکمال امن
ماه تمام دنبه گداز از نظر شود

از آتش است سنگ محک بید و عود را
اخلاق خوب وزشت عیان از سفر شود

زینسان که در زمانه ما خوار شد سخن
طوطی کجا ز خوش سخنی معتبر شود

شوید ز روی عنبر اگر بحر تیرگی
صائب امید هست شب ما سحر شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.