هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و عشق الهی است. شاعر از فروتنی خود، نیاز به یار و گرمی بازار عشق سخن میگوید و از درد فراق و اشتیاق وصال مینالد. همچنین، مضامینی مانند گوهر وجود، فروغ عشق، نیاز و تواضع در برابر معشوق، و امید به وصال در این شعر به چشم میخورد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۴۲۶۹
آن آفتاب رو چو خریدار من شود
گوهر سپند گرمی بازار من شود
من کیستم که یار خریدار من شود
گوهر فروز گرمی بازار من شود
هر چند گوهرم، ز حیا آب می شوم
گر خاک راه یار خریدار من شود
بنیاد من به آب رسانید آگهی
کو حیرتی که خانه نگهدار من شود
چون لشکر شکسته به صد راه می روم
کو جذبه ای که قافله سالار من شود
دربار من چو شمع به جز اشک و آه نیست
رحم است بر کسی که خریدار من شود
چون سرو نیست جز گره دل ثمر مرا
بیچاره قمریی که هوادار من شود
دیگر سیاهی از سر داغش نمی رود
گر آفتاب شمع شب تار من شود
ز اقبال عشق، باز چو بند قبا کنم
نه آسمان اگر گره کار من شود
سنگ از فروغ گوهر من آب می شود
این شیشه خانه چیست که زنگار من شود
دریا کف نیاز گشوده است از صدف
تا خوشه چین کلک گهربار من شود
از طوطیان گرانی زنگار می کشد
آیینه ای که واله گفتار من شود
از لشکر ستاره فزون است داغ من
چون صبح پنبه دل افگار من شود
تا کی غبار هستی موهوم همچو خواب
صائب حجاب دیده بیدار من شود
گوهر سپند گرمی بازار من شود
من کیستم که یار خریدار من شود
گوهر فروز گرمی بازار من شود
هر چند گوهرم، ز حیا آب می شوم
گر خاک راه یار خریدار من شود
بنیاد من به آب رسانید آگهی
کو حیرتی که خانه نگهدار من شود
چون لشکر شکسته به صد راه می روم
کو جذبه ای که قافله سالار من شود
دربار من چو شمع به جز اشک و آه نیست
رحم است بر کسی که خریدار من شود
چون سرو نیست جز گره دل ثمر مرا
بیچاره قمریی که هوادار من شود
دیگر سیاهی از سر داغش نمی رود
گر آفتاب شمع شب تار من شود
ز اقبال عشق، باز چو بند قبا کنم
نه آسمان اگر گره کار من شود
سنگ از فروغ گوهر من آب می شود
این شیشه خانه چیست که زنگار من شود
دریا کف نیاز گشوده است از صدف
تا خوشه چین کلک گهربار من شود
از طوطیان گرانی زنگار می کشد
آیینه ای که واله گفتار من شود
از لشکر ستاره فزون است داغ من
چون صبح پنبه دل افگار من شود
تا کی غبار هستی موهوم همچو خواب
صائب حجاب دیده بیدار من شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.