هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر پرآوازه سبک هندی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، جدایی، ناامیدی و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر با استفاده از عناصر طبیعت مانند گل، لاله، کوه و... احساسات خود را بیان می‌کند و از ظلم و ستم روزگار شکایت دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج، ناامیدی و ظلم ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۳۲۱

صبح شکوفه از افق شاخ سر کشید
جوش بهار رشته ز عقد گهر کشید

تا پرده بر گرفت ز رخسار داغ من
خود را ز شرم لاله به کوه وکمر کشید

از وصل بهره توبه قدر حجاب توست
آن چید گل ز باغ که سر زیر پر کشید

گیرنده تر ز چنگل بازست خون من
نتوان به زور از رگ من نیشتر کشید

فردا سبکتر از پل محشر گذر کند
اینجا کسی که بار ستم بیشتر کشید

در وصل ازو توقع مکتوب می کنم
بیطاقتی مرا به دیار دگر کشید

میدان تیغ بازی برق است روزگار
بیچاره دانه ای که سر از خاک برکشید

از گوشمال حادثه محنت نمی کشد
در طفلی آن پسر که جفای پدر کشید

گوهر به سنگ وآب خضر را خاک داد
آن میفروش خام که می را به زر کشید

امید صائب از همه کس چون بریده شد
شمشیر آه را ز نیام جگر کشید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.