۲۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۳۲۹

تا روشنی صدق به دل یار نگردد
گفتار تو آیینه کردار نگردد

کوته بود از سوختگان دست تعدی
پروانه به شبگرد گرفتار نگردد

در ساغر چشم است می طفل مزاجی
افسانه حریف دل بیدار نگردد

رخساره گلرنگ تو هردم به هوایی است
چون چشم گرانخواب تو بیمار نگردد

تا صائب ما صفحه دیوان نگشاید
گل پردگی رخنه دیوار نگردد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.