هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، به بیان احساسات و حالات درونی شاعر می‌پردازد. او از نگاه معشوق، بی‌توجهی‌هایش، و دردهای عشق سخن می‌گوید. همچنین، از ضعف و ناتوانی خود در برابر عشق و شوق یاد می‌کند و به زیبایی‌های طبیعت و موسیقی عشق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۳۵۲

چشم تو که پروای نظر باز ندارد
چون است که از سرمه نظر باز ندارد

اهل دل وحرف گله آمیز محال است
در قافله ما جرس آواز ندارد

طومار شکایت چه به دستش دهی ای دل
پروای سر زلف خود از ناز ندارد

چون رو به ره شوق گذاریم که از ضعف
رنگ رخ ما قوت پرواز ندارد

گل آب شد از ذوق نواسنجی بلبل
آتش اثر شعله آواز ندارد

هر کس نتواند به تو حال دل خود گفت
هر تیغ زبان جوهر این راز ندارد

کبکی که نریزد ز لبش قهقهه شوق
شایستگی چنگل شهباز ندارد

صائب من وتو بلبل دستان زن شوقیم
ما را ز نوا فصل خزان باز ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.