هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مفاهیمی مانند عشق، صبر، رنج، امید و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از درد دوری، بی‌وفایی و تلخی‌های عشق شکایت می‌کند، اما در عین حال بر اهمیت سادگی، صبر و پایداری تأکید دارد. تصاویری مانند زلف گره‌گیر، شمشیر خونین و نخل امید برای بیان احساسات استفاده شده‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۴۳۵۸

پروای خط آن عارض گلفام ندارد
از سادگی این صبح غم شام ندارد

پاس دل خود دار که آن زلف گرهگیر
یک دانه بغیر از گره دام ندارد

با دوری دلها چه کند قرب مکانی
شکر خبر از تلخی بادام ندارد

شمشیر کشیدی وبه خونم ننشاندی
افسوس که آغاز تو انجام ندارد

غافل مشو ای نخل امید از ثمرخویش
حرفی است که عاشق طمع خام ندارد

از شرم در بسته روزی نگشاید
این قفل کلیدی به جز ابرام ندارد

از نقش برون آی که آن کعبه مقصود
جز ساده دل جامه احرام ندارد

از پایه خود هر که نهد پای فراتر
مستی است که پروای لب بام ندارد

ما در هوس نام چه خونها که نخوردیم
آسوده عقیقی که سر نام ندارد

در خانه دلگیر فلک چند توان بود
فریاد که خانه ره بام ندارد

از تلخی می شکوه مخمور محال است
صائب گله از تلخی دشنام ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.