۲۴۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۳۶۰

مفت است اگر سنگدلیهای معلم
دلجویی اطفال به آدینه گذارد

صائب سخن از مهر همان به که نگوید
هر کس که به دلها اثر از کینه گذارد

بی روی تو دل روی به آیینه گذارد
چون تشنه که بر ریگ جوان سینه گذارد

هر دست نگارین که برآرد ز بغل سرو
پیش قد رعنای تو بر سینه گذارد

هر روز نهد بر دل من سنگ ملامت
دستی که گهر بر دل گنجینه گذارد

عاشق نشود دور ز معشوق که طوطی
زنگار شود روی به آیینه گذارد

این دست که عشق تو به تاراج برآورد
مشکل که به ما خرقه پشمینه گذارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.