هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با زبان عاشقانه و عارفانه، به توصیف احساسات شاعر نسبت به معشوق و دشواری‌های راه عشق می‌پردازد. شاعر از ناتوانی خود در رسیدن به معشوق، تلخی‌های عشق و تأثیرات عمیق آن بر دلش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۳۶۴

از خال توان راه به آن کنج دهان برد
بی خضر به سرچشمه جان پی نتوان برد

بیرون سری از سبزه خط تو نبردم
هر چند سوادم سبق از آب روان برد

چون کار برآن کنج دهن تنگ نگردد
مور خط اوره به شکر خند نهان برد

غم از دل ما کم نکند خنده که تلخی
از طینت بادام به شکر نتوان برد

از من قدمی چند بود سنگ نشان پیش
از بس به رهش پای مرا خواب گران برد

تا چند بود گوش برآواز شکستن
رنگ از رخ من شکوه به دیوان خزان برد

روزی که کمر بست میانش به نزاکت
آن روز دل صائب مسکین ز میان برد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.