هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره ناامیدی، غم، عشق و ناتوانی در تغییر شرایط است. شاعر از دردهای درونی، بی‌رحمی دنیا و ناتوانی در هدایت دیگران سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند فراموشی، وحشت و امیدهای گذرا اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی، همراه با بیان احساسات پیچیده و غم‌انگیز، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و دردهای عاطفی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۴۳۷۱

دل را چه خیال است به می شاد توان کرد
این غمکده ای نیست که آباد توان کرد

گر دامن وحشت ادب عشق نگیرد
خون در دل بیرحمی صیاد توان کرد

معذور بود هر که فراموش کند از من
وحشی تر ازانم که مرا یاد توان کرد

از ناله جرس را نگشاید گره دل
دل چون تهی از درد به فریاد توان کرد

هرگز نشود تیر کج از زور کمان راست
ما را چه خیال است که ارشاد توان کرد

چون شعله خس نیم نفس بیش نباشد
از مستی اگر وقت خوش ایجاد توان کرد

از فکر کنی خالی اگر شیشه دل را
از ذکر خدا پر ز پریزاد توان کرد

فریاد که در سینه من بر سر هم غم
چندان نفتاده است که فریاد توان کرد

دل نیز خنک می شود از آه سحرگاه
صائب اگر آتش خمش از باد توان کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.