هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعاتی مانند فریبکاری، ارزش واقعی عشق و دوستی، ریاکاری، و بیمعنایی برخی از ارزشهای مادی میپردازد. شاعر از کسانی انتقاد میکند که چیزهای باارزش را بهراحتی میفروشند یا با ظاهرسازی فریب میدهند. همچنین، تأکید دارد که برخی چیزها مانند دل و عشق واقعی قابل خرید و فروش نیستند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم انتزاعی و انتقادی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و اخلاقی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۴۴۱۳
آنها که به فردوس رخ یار فروشند
از سادگی آیینه به زنگار فروشند
گنج دو جهان قیمت قیمت یک چشم زدن نیست
گر زان که به زر لذت دیدارفروشند
درد دل بیمار به هر کس نتوان گفت
این جنس گران را به پرستارفروشند
سازند عیان محضر بی مغزی خود را
جمعی که به هم طره دستارفروشند
بی زرق وریا نیست نماز شب زاهد
معیوب بود هر چه شب تارفروشند
چون یوسف از امداد خسیسان مرو از راه
کز چاه برآرند وبه بازارفروشند
مفروش دلی را چو خریدی به دو عالم
کاین نیست متاعی که به بازارفروشند
پروانه سبق برد ز بلبل به خموشی
حیف است که کردار به گفتار فروشند
بی مغز گروهی که به آشفته دماغان
چون صبح پریشانی دستارفروشند
صائب مگشا لب که به بازار خموشان
در جیب صدف گوهر شهوارفروشند
از سادگی آیینه به زنگار فروشند
گنج دو جهان قیمت قیمت یک چشم زدن نیست
گر زان که به زر لذت دیدارفروشند
درد دل بیمار به هر کس نتوان گفت
این جنس گران را به پرستارفروشند
سازند عیان محضر بی مغزی خود را
جمعی که به هم طره دستارفروشند
بی زرق وریا نیست نماز شب زاهد
معیوب بود هر چه شب تارفروشند
چون یوسف از امداد خسیسان مرو از راه
کز چاه برآرند وبه بازارفروشند
مفروش دلی را چو خریدی به دو عالم
کاین نیست متاعی که به بازارفروشند
پروانه سبق برد ز بلبل به خموشی
حیف است که کردار به گفتار فروشند
بی مغز گروهی که به آشفته دماغان
چون صبح پریشانی دستارفروشند
صائب مگشا لب که به بازار خموشان
در جیب صدف گوهر شهوارفروشند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.