۲۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۴۶۴

خالت ز خط مشکین دست دگر برآورد
حرصش شود دوبالا موری که پر برآورد

مو از خمیر نتوان آسان چنان کشیدن
کز عقل وهوش ماراآن خوش کمر برآورد

چون پسته مغز هر کس از زهر سبز گردید
از پوست چون برآمد سر از شکر برآورد

از پیچ وتاب زنهارچون رشته سر مپیچید
کاین راه پرخم و پیچ سر از گهر برآورد

گفتم کشم به پیری پا چون هدف به دامن
از قد چون کمان حرص چون تیر پر برآورد

ابرام بی اثر نیست کز مغز سنگ آهن
از روی سخت صائب چندین شرر برآورد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.