هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و نیز مفاهیم عرفانی مانند صبر، عشق الهی و بی‌اعتباری دنیا می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعی مانند خورشید، آب، گل و کوه برای بیان احساسات خود استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۴۴۸۱

نظر به روی تو خورشید آب وتاب ندارد
بدیهه عرق شرم آفتاب ندارد

اگر چه هست برآن زلف پیچ وتاب مسلم
نظر به موی میان تو پیچ وتاب ندارد

دماغ خشک مرا کرد نامه تو معطر
که گفته است گل کاغذی گلاب ندارد

چگونه نرم شود از فغانم آن دل سنگین
که گر به کوه رسد ناله ام جواب ندارد

ز آبروست گرانقدر آدمی به نظرها
به نرخ خاک بود گوهری که آب ندارد

خوشا کسی که درین خاکدان به غیر دردل
دگر امید گشایش به هیچ باب ندارد

بود ز طول امل تار و پود طینت پیران
زمین شور به جز موجه سراب ندارد

ستاره سوز بود آفتاب صبح قیامت
بیاض گردن او خال انتخاب ندارد

ز بخت ماست چنین تلخ گوی آن لب شیرین
وگرنه آب گهر موج انقلاب ندارد

اثر ز آبله شکوه نیست در دل عارف
ز آرمیدگی این بحر یک حباب ندارد

بس است بیخبری عذر خواه باده پرستان
گناه عالم آب اینقدر عتاب ندارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.