هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و تأثیر آن بر شاعر را توصیف میکند. همچنین، به مسائل فلسفی مانند گذر زمان، تقدیر، و رنجهای زندگی اشاره دارد. شاعر از روزگار ستمگر شکایت میکند اما در نهایت به آرامش و پذیرش دعوت میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند رنج و ستم روزگار ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۴۵۴۱
آتش لعل از رخت در عرق شرم مرد
سیب زنخدان تو دست ز خورشید برد
نقش شب وروز ما با مه وخور بدنشست
یک ره ازین کعبتین خنده نزد نقش برد
گرچه سرم رفته است صرفه همان با من است
تیغ کشید آفتاب قطره شبنم سترد
قدرشناسان وقت جان به صبوحی دهند
بر سر پیمانه ای صبح نفس را سپرد
از ستم روزگار صائب آسوده باش
هر کس نیشی که داشت در جگر ما فشرد
سیب زنخدان تو دست ز خورشید برد
نقش شب وروز ما با مه وخور بدنشست
یک ره ازین کعبتین خنده نزد نقش برد
گرچه سرم رفته است صرفه همان با من است
تیغ کشید آفتاب قطره شبنم سترد
قدرشناسان وقت جان به صبوحی دهند
بر سر پیمانه ای صبح نفس را سپرد
از ستم روزگار صائب آسوده باش
هر کس نیشی که داشت در جگر ما فشرد
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.