هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره ناتوانی، فشارهای زندگی، و از دست دادن اختیار است. او از غم‌ها و رنج‌های خود می‌گوید و احساس می‌کند که تحت فشار جهان و روزگار قرار دارد. همچنین، شاعر به موضوعاتی مانند صبر، رهایی از بار مشکلات، و پذیرش سرنوشت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و فشارهای زندگی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۵۵۳

آب گوهر از تهی چشمان نمی شوید غبار
نقش، جوی خشک باشد در عقیق آبدار

هست در دست فلاخن نبض سر گردانیم
چون رگ سنگ است در دستم عنان اختیار

شش جهت ار پنجه شیرست بر من تنگتر
گشته جوی شیر بر تن استخوانم از فشار

نه ز کار خود، نه از مردم گشایم عقده ای
برده است آزادگی چون سرودستم را ز کار

گرد من بسته است نقش از ناتوانی بر زمین
زآستین افشانیم آسوده چون خط غبار

زخم تیر راست از کج بیش در دل می خلد
سخت می ترسم شود بامن مساعد روزگار

حجت سیری بود از میهمان بوالفضول
میزبان تلخرو را سفره بی انتظار

خرقه پوشان را ز مردم بردباری لازم است
رخت حمالی برون کن چون نداری تاب بار

در تلافی کوه غم بردارمش صائب ز دل
چون سبوی باده هر دوشی که آرم زیر بار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.