هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق و فقر می‌پردازد و بیان می‌کند که عاشق از ننگ و بدنامی نمی‌هراسد، زیرا عشق مانند سلطنت و کمال است. همچنین، فقر و عشق به عنوان نیروهایی توصیف می‌شوند که از دنیا و مشکلات آن نمی‌ترسند. شاعر از مخاطب می‌خواهد که به جای نگرانی از دنیا، به عشق و بی‌خودی توجه کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۰۵۹

چه باک دارد عاشقْ زِ نَنگ و بَدنامی؟
که عشقْ سَلطَنت است و کَمال و خودکامی

پَلَنگِ عشق چه تَرسَد زِ رنگ و بویِ جهان؟
نَهَنگِ فقر چه تَرسَد زِ دوزخ آشامی؟

چگونه باشد عاشقْ زِ مَستیِ آن میْ
که جامْ نیز زِ تیزیش، گُم کُند جامی؟

چه جایِ خاک، که بر کوهْ جُرعه‌یی بَرریخت
هزار عَربَده آوَرْد و شورش و خامی

تو جامِ عشقْ چه دانی، چو شیشه دل باشی؟
تو دامِ عشقْ چه دانی، چو مُرغِ این دامی؟

زِ صافِ بَحْر نگویم، اگر کَفَش بینی
مِثالِ زَیْبَق، بر هیچ کَف نیارامی

مَلول و تیره شُدی، مَر صَفاش را چه گُنَه؟
نَبات را چه جِنایَت، چو سِرکه آشامی؟

که خاک بر سَرِ سِرکا و مَردِ سِرکه فروش
که شَهْدِ صاف نَنوشَد زِ تیره ایّامی

به من نِگَر، که دَرین بَزمْ کمترین عامَم
زِ بی‌خودی نَشِناسَم زِ خاص تا عامی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.