۲۰۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۷۰۵

از انقلاب دهر نیفتم ز اعتبار
گرد یتیمی گهرم، چون شوم غبار

چون سرو نیست بی ثمری بار خاطرم
کج می کنم نگه به درختان میوه دار

از مشرب وسیع، درآفاق گشته ام
با مهر، هم پیاله و با صبح، هم خمار

از روی گرم عشق فروزد چراغ من
آتش مرا به رقص درآرد سپندوار

کاه سبک عنان ز ملاقات کهربا
درعهد بی نیازی من می کند کنار

ما چون صدف به کد یمین آب می خوریم
از بحر نیستیم به یک قطره شرمسار

برهر زمین که سایه کند سبز می شود
از کلک من ترست ز بس سرو جویبار

صائب که مرغ خانگیش نسر طایرست
درراه جغد کی فکند دام انتظار؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.