هوش مصنوعی:
متن حاضر دعوتی است به رهایی از قید و بندهای ظاهری و روی آوردن به معنویت و عرفان. شاعر از مخاطب میخواهد که از تظاهر و تکلف دوری کند و به خرابات (محل عرفان و رهایی) بیاید. او تأکید میکند که انسانیت و جانداری مهمتر از ظواهر است و از مخاطب میخواهد که به جای دنبال کردن سود و زیان دنیوی، به عیش ابدی و معنویت بیندیشد. همچنین، شاعر به نقد رفتارهای ظاهری و تکلفآمیز میپردازد و از مخاطب میخواهد که به جای بیماری و رنج، به سلامت و هشیاری روی آورد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم استفادهشده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۳۰۶۷
تو در عَقیلهٔ تَرتیبِ کَفْش و دَستاری
چگونه رَطْلِ گِرانْ خوار را به دست آری؟
به جانِ من، به خَرابات آیْ یک لحظه
تو نیز آدمییی، مَردمیّ و جانْ داری
بیا و خِرقه گِرو کُن به میْ فُروشِ اَلَست
که پیش از آب و گِل است از اَلَستْ خَمّاری
سَماع و شُربِ سَقاهُمْ، نه کارِ درویش است؟
مَجاز بود چُنین نامها، تو پِنْداری
بیا بگو که چه باشد اَلَست، عیشِ اَبَد
زیان و سودِ کم و بیش، کارِ بازاری؟
سَری که دَرد ندارد، چراش میبَندی؟
مَلَنْگ هین به تَکَلُّف، که سَختْ رَهْواری
فقیر و عارف و درویش، وان گَهی هُشیار؟
چرا نَهی تَنِ بیرنج را به بیماری؟
چگونه رَطْلِ گِرانْ خوار را به دست آری؟
به جانِ من، به خَرابات آیْ یک لحظه
تو نیز آدمییی، مَردمیّ و جانْ داری
بیا و خِرقه گِرو کُن به میْ فُروشِ اَلَست
که پیش از آب و گِل است از اَلَستْ خَمّاری
سَماع و شُربِ سَقاهُمْ، نه کارِ درویش است؟
مَجاز بود چُنین نامها، تو پِنْداری
بیا بگو که چه باشد اَلَست، عیشِ اَبَد
زیان و سودِ کم و بیش، کارِ بازاری؟
سَری که دَرد ندارد، چراش میبَندی؟
مَلَنْگ هین به تَکَلُّف، که سَختْ رَهْواری
فقیر و عارف و درویش، وان گَهی هُشیار؟
چرا نَهی تَنِ بیرنج را به بیماری؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.