هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، بهار را به تصویر می‌کشد اما با نگاهی حسرتبار و عاشقانه. شاعر از زیبایی‌های بهار مانند گل‌ها، سبزه‌ها و پروانه‌ها سخن می‌گوید، اما این مناظر را با احساساتی مانند غم، عشق بی‌پاسخ و دیوانگی همراه می‌کند. او از زندان بودن خانه در بهار و تیره‌بختی خود می‌نالد و عاشقی را آغازی پرالتهاب توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین، همراه با استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند دیوانگی و تیره‌بختی نیاز به بلوغ ذهنی برای درک دارند.

غزل شمارهٔ ۴۷۱۹

بیرون میا ز گوشه میخانه در بهار
لب بر مدار از لب پیمانه دربهار

بی موج سبزه نشأه می گل نمی کند
زندان می پرست بود خانه در بهار

تا گل شکفت شمع دگر سربرون نکرد
داغم ز تیره بختی پروانه دربهار

بی اختیار، چشم ترا هوش می برد
محتاج نیست خواب به افسانه در بهار

آغاز عاشقی است، ز قربم حذر کنید!
جهل است آشنایی دیوانه در بهار

صائب به فیض عالم بالا برابرست
یک هایهای گریه مستانه در بهار
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.