۲۰۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۷۲۰

ای زلف و عارض تو ز هم دیده زیب تر
خطت ز خال و خال ز خط دلفریب تر

چشم بدت مباد، که حسن لطیف توست
صد پیرهن ز یوسف مصری غریب تر

هر حلقه ای ز خط تو گلدام دیگرست
ماه تو شد ز هاله خط دلفریب تر

ما دیده ایم تازه نهالان باغ را
سروی ندارداز تو چمن جامه زیب تر

موج سراب، شب نفسی راست می کند
دلهای شب ز روز منم ناشکیب تر

دلوی که خالی از چه کنعان برآورند
دربزم وصل نیست ز من بی نصیب تر

صائب اسیر حسن تو شد در زمان خط
شد در خزان ریاض تو خوش عندلیب تر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.