۲۰۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۷۲۷

ای چشمت از غزال ختن خوش نگاه تر
از روز عاشقان شب زلفت سیاه تر

از خط سبز اگر چه شد حسن مهربان
حسن توشد ز سبزه خط دلسیاه تر

سیر غزال اگر چه مقید به راه نیست
از چشم وحشی توبود سر به راه تر

دربارگاه رحمت و دیوان عفو تو
لرزانترست هرکه بود بیگناه تر

در یوزه نگه کنی از دیده های دام
آهو ندیده ام ز تو عاشق نگاه تر

هر چند روزگار ستمکار و کینه جوست
چشم ستمگر تو بود کینه خواه تر

صائب دل شکسته من در بساط خاک
از مرغ پر شکسته بود بی پناه تر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.