هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزلی از صائب تبریزی است که در آن شاعر به زیبایی‌های معشوق و احساسات خود اشاره می‌کند. او از زلف، خط، خال، مژگان و ابروی معشوق به عنوان عناصر جذاب و کشنده یاد می‌کند و همچنین از عشق و رنج‌های خود سخن می‌گوید. در پایان، شاعر به ناامیدی و شکایت از دزدان روزگار اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۷۲۸

ای زلف و خط و خال تو از هم کشنده تر
مژگان ز چشم و چشم زابرو زننده تر

ابرویی از کمان قضا راست خانه تر
مژگانی از خدنگ حوادث رسنده تر

مجنون که بود قافله سالار وحشیان
هرگز نداشت ا زتو غزالی رمنده تر

مپسند ناامید مرا از شمیم خویش
ای بوی نافه تو زآهو دونده تر

در وادیی که عشق مرا جلوه می دهد
خارش بود ز پنجه شیران درنده تر

در باغ روزگار ندیده است هیچ کس
یک شاخ میوه دار ز من سر فکنده تر

صائب چرا شکایت دزدان کند کسی ؟
جایی که هست شحنه زدزدان برنده تر!
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.