هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق و زیبایی معشوق می‌پردازد. شاعر با اشاره به عناصر طبیعت مانند نرگس، خورشید، شفق، و گلشن، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، از مضامین عاشقانه و عرفانی مانند یادآوری معشوق، رنج عشق، و امید به وصال استفاده شده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعری کلاسیک ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۷۷۳

می دهد یادی ز چشمش نرگس پر فن هنوز
زان چراغ کشته دودی هست درروزن هنوز

گر چه خورشید عذارش روی در زردی نهاد
از شفق خون می کند دردیده روزن هنوز

عهد یوسف گر چه طی گردید، می یابد مشام
از درو دیوار کنعان بوی پیراهن هنوز

زان شکر خندی که زد برق تجلی بردرخت
خیره می گردد نظر در وادی ایمن هنوز

در ته دامان خط، رخسار آتشناک او
شمع امیدجهانی می کند روشن هنوز

سبزه خط گر چه از رویش طراوت برده است
میتوان گل بردازان رخسار بادامن هنوز

شوخی مژگان تلافی می کند رخسار را
می زند ناخن به دلها خاراین گلشن هنوز

نرگسش از دود تلخ خط اگر پژمرده شد
چین ابرو در زبان بازی است چون سوسن هنوز

گر چه شد بر باد خرمن، می تواند بردفیض
سالها از خوشه چینی موراین خرمن هنوز

چشم گستاخ هوس از دور نتواند گذشت
حسن شرم آلوده او را ز پیرامن هنوز

پردگی شد شوخی حسنش، ولی مژگان شوخ
می خلد در پرده های دیده چون سوزن هنوز

گر چه از بادخزان زیر وزبر شد گلشنش
می پرد چشم و دل صائب در آن گلشن هنوز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.