۲۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۸۵۰

از ناکسان وفانشنیده است هیچ کس
بوی گل از گیانشنیده است هیچ کس

از روزگار تلخ بودناله حزین
از نیشکر نوانشنیده است هیچ کس

بیگانه شوزخلق کز این دورمطلبان
پیغام آشنا نشنیده است هیچ کس

خامش نشین که ناله جانسوز از سپند
درمحفل رضا نشنیده است هیچ کس

کردار بی نیاز ز گفتار بیهده است
دعوی ز کیمیا نشنیده است هیچ کس

عاشق به بال جذبه معشوق می پرد
تمکین ز کهربانشنیده است هیچ کس

گفتار درمیان صواب و خطا بود
از خامشان خطا نشنیده است هیچ کس

عشق از دوکون گرد برآورد نرم نرم
سیلاب بی صدا نشنیده است هیچ کس

صائب خموش باش کز این حرف دشمنان
آواز مرحبانشنیده است هیچ کس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.