هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی است که به زیبایی از عشق، جوانی، ناامیدی و فلسفه زندگی سخن می‌گوید. شاعر از مفاهیمی مانند عشق بی‌پاسخ، اهمیت جوانی، ناپایداری دنیا و جستجوی معنا در زندگی صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیل‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۸۵۲

بی نوش لبان آب بقا را چه کند کس؟
بی سبز خطان برگ ونوا را چه کندکس؟

توفیق در ایام جوانی مزه دارد
بی قوت پا راهنما را چه کند کس ؟

چون دفتر دل هر ورقی درکف بادی است
شیرازه آن زلف رسا راچه کند کس ؟

بی آب ،هوا سلسله جنبان غباراست
هرجا نبود باده هوارا چه کند کس ؟

پیش رخ او حرف گرفتم که نگویم
آیینه اندیشه نما راچه کند کس ؟

دولت که دهد رو،به جوانی مزه دارد
چون سر نبود بال هما راچه کندکس ؟

بیماری آن نرگس خونخوارمرا کشت
این ظالم مظلوم نماراچه کند کس؟

همراهی دل تاسرآن کوی ضرورست
در صحن حرم قبله نمارا چه کند کس ؟

صائب اگر آن دشمن جانهانپذیرد
آخر چو شرر نقد بقا راچه کند کس ؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.