۲۲۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۸۵۳

معشوق پریشان نظری راچه کند کس؟
این صندل هر دردسری را چه کند کس؟

آن به که صبا از سر آن زلف نیاید
غماز پریشان خبری را چه کند کس؟

چشم هوس از جنبش مژگان تو بستیم
ناخن زن داغ جگری راچه کند کس ؟

از زلف پریشان رقمش دست کشیدیم
سر حلقه هر فتنه گری راچه کند کس؟

صائب نظر از دیده بی اشک فرو بست
آخر صدف بی گهری را چه کند کس ؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.