هوش مصنوعی:
این شعر به بیان دردها و رنجهای عاشقانه و ناامیدیهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر از پریشانی معشوق، دردهای بیدرمان، و ناتوانی در رهایی از غم و هوس سخن میگوید. همچنین، به مفاهیمی مانند فتنه، بیقدری، و تسلیم شدن در برابر عشق اشاره دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و ناامیدی نیاز به بلوغ عاطفی دارند.
غزل شمارهٔ ۴۸۵۳
معشوق پریشان نظری راچه کند کس؟
این صندل هر دردسری را چه کند کس؟
آن به که صبا از سر آن زلف نیاید
غماز پریشان خبری را چه کند کس؟
چشم هوس از جنبش مژگان تو بستیم
ناخن زن داغ جگری راچه کند کس ؟
از زلف پریشان رقمش دست کشیدیم
سر حلقه هر فتنه گری راچه کند کس؟
صائب نظر از دیده بی اشک فرو بست
آخر صدف بی گهری را چه کند کس ؟
این صندل هر دردسری را چه کند کس؟
آن به که صبا از سر آن زلف نیاید
غماز پریشان خبری را چه کند کس؟
چشم هوس از جنبش مژگان تو بستیم
ناخن زن داغ جگری راچه کند کس ؟
از زلف پریشان رقمش دست کشیدیم
سر حلقه هر فتنه گری راچه کند کس؟
صائب نظر از دیده بی اشک فرو بست
آخر صدف بی گهری را چه کند کس ؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.