هوش مصنوعی: این متن به بیان مفاهیم عشق، عقل، احتیاط، و رابطه‌ی بین عاشق و معشوق می‌پردازد. در آن، شاعر از تضادها و پیچیدگی‌های عشق سخن می‌گوید، مانند اینکه خار و گل هر دو بخشی از یکدیگرند و عشق گاهی با رنج و جفا همراه است. همچنین، به نقش عقل و احتیاط در مواجهه با عشق اشاره می‌شود و اینکه عشق می‌تواند فرد را از عقل و احتیاط دور کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق و فلسفی درباره‌ی عشق و زندگی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و رنج در عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۰۸۷

اگر تو هَمرَهِ بُلبُل، زِ بَهرِ گُلْزاری
تو خار را همه گُل بین، چو بَهرِ گُل، زاری

نمی‌شِناسی، باشد که خارْ گُل باشد
اگر چه می‌خَلَدَت، عاقِبَت کُند یاری

دَرونِ خار گُل است و بُرونِ خار گُل است
به احتیاط نِگَر، تا سَرِ کِه می‌خاری

چه احتیاط؟ مرا عقل و احتیاط نَمانْد
تو احتیاط کُن آخِر، که مَردِ هُشیاری

غَلَط، تو هم نَتَوانی نگاه داشت مرا
عَجَب، زِ شمعْ تو پَروانه را نِگَه داری؟

خوش است تَلْخیِ دارو و سیلیِ اُستاد
غَنیمَت است زِ یارِ وَفا، جَفاکاری

به دستِ دِلْبَر اگر عاشقی زَبون باشد
زِ عشق و عقل وِیْ است آن، نه از سَبُک ساری

به غیرِ ناز و جَفا، هر چه می‌کُند معشوق
مَباش ایمِن، کان فِتْنه است و طَرّاری

زَبون و دست خوش و عشوه می‌خوریم ای عشق
اگر دروغ فُروشی، وَ گَر مُحال آری

دروغ و عِشوه و صِدْق و مُحالِ او حال است
وَلیک غیر نَبینَد، به چَشمِ اَغْیاری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.