هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر عشق و شیفتگی شاعر به معشوق است. شاعر از گیرایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که حتی اگر معشوق او را رد کند، باز هم به لطف و محبت او امیدوار است. همچنین، شاعر به بی‌نیازی معشوق اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که حاضر است همه چیز را برای یک ناز او بفروشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و صنایع ادبی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۹۳۶

شکارانداز صیادی که من هستم نظر بازش
ز گیرایی نریزد خون صید از چنگل بازش

به صد بی تابی یوسف ز خلوت می دود بیرون
اگر در خانه آیینه گردد عکس دمسازش

ز راه آب چون دزدان رودسرو چمن بیرون
به هر گلشن که گردد جلوه گر سرو سرافرازش

خدا از آفت نزدیکی این ره را نگه دارد
که من کیفیت انجام می یابم ز آغازش

مشو نومید از لطفش به خواری ها که پرتو را
به خاک ار افکند خورشید،با خود می برد بازش

اگر صد بار برخیزد، همان بر خاک بنشیند
به بال دیگران هرکس بود چون تیر پروازش

مگر مژگان گیرایش عنان داری کند، ورنه
نگه می لغزد از رخساره آیینه پردازش

سر سودا ندارد بی نیازیهای او صائب
وگرنه می فروشم من دو عالم رابه یک نازش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.