هوش مصنوعی:
این متن شعری است که با استفاده از استعارهها و تشبیهات مختلف، مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی را بیان میکند. شاعر از عناصری مانند آتش، نان، کشتی، و شخصیتهای تاریخی مانند نوح، عیسی و موسی استفاده میکند تا به مخاطب بیاموزد که چگونه با صبر، تلاش و ایمان میتوان به کمال رسید و جایگاه والایی در جهان کسب کرد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۳۰۹۰
بِجِه بِجِه زِ جهان، تا شَهِ جهانْ باشی
شِکَر سِتان هَله، تا تو شِکَرسِتان باشی
بِجِه بِجِه چو شِهاب از برایِ کُشتنِ دیو
چو زَ اخْتَری بِجَهی، قُطبِ آسْمان باشی
چو عَزمِ بَحْر کُند نوح، کَشتیاَش باشی
رَوَد به چَرخْ مَسیحا، تو نردبان باشی
گَهی چو عیسیِ مَریَم، طَبیبِ جان گَردی
گَهی چو موسیِ عِمْران رَوی، شَبان باشی
زِ بَهرِ پُختنِ تو آتشیست روحانی
چو پس جَهی چو زنان، خامِ قَلْتَبان باشی
زِ آتش اَرْ نَگُریزی، تمامْ پُخته شَوی
چو نانِ پُخته، رئیس و عزیزِ خوان باشی
چو خوان بَرآیی و اِخْوان تو را قَبول کنند
مِثالِ نانْ مَدَدِ جان شویّ و جان باشی
اگر چه مَعدنِ رنجی، به صَبر، گَنج شَوی
اگر چه خانۀ عیبی، تو غَیب دان باشی
من این بِگُفتم و از آسْمان نِدا آمد
به گوشِ جان که چُنین گَر شَوی، چُنان باشی
خَمُش دَهان پِیِ آن است تا شِکَرخایی
نه آن که سُست فَکَندی، زَنَخ زَنان باشی
شِکَر سِتان هَله، تا تو شِکَرسِتان باشی
بِجِه بِجِه چو شِهاب از برایِ کُشتنِ دیو
چو زَ اخْتَری بِجَهی، قُطبِ آسْمان باشی
چو عَزمِ بَحْر کُند نوح، کَشتیاَش باشی
رَوَد به چَرخْ مَسیحا، تو نردبان باشی
گَهی چو عیسیِ مَریَم، طَبیبِ جان گَردی
گَهی چو موسیِ عِمْران رَوی، شَبان باشی
زِ بَهرِ پُختنِ تو آتشیست روحانی
چو پس جَهی چو زنان، خامِ قَلْتَبان باشی
زِ آتش اَرْ نَگُریزی، تمامْ پُخته شَوی
چو نانِ پُخته، رئیس و عزیزِ خوان باشی
چو خوان بَرآیی و اِخْوان تو را قَبول کنند
مِثالِ نانْ مَدَدِ جان شویّ و جان باشی
اگر چه مَعدنِ رنجی، به صَبر، گَنج شَوی
اگر چه خانۀ عیبی، تو غَیب دان باشی
من این بِگُفتم و از آسْمان نِدا آمد
به گوشِ جان که چُنین گَر شَوی، چُنان باشی
خَمُش دَهان پِیِ آن است تا شِکَرخایی
نه آن که سُست فَکَندی، زَنَخ زَنان باشی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.