هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از لعل لب، چشم سیه، و یوسف به عنوان نمادهای زیبایی و جذابیت معشوق استفاده می‌کند و عشق و شیفتگی خود را بیان می‌دارد. همچنین، اشاره‌هایی به درد عشق و تأثیرات آن بر دل شاعر دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و شیفتگی نیاز به بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴۹۷۹

خط دمیده است ز لعل لب شکرشکنش ؟
یا به خون چشم سیه کرده عقیق یمنش

این چه لطف است که برخود چونظر اندازد
یوسفستان شود ازپرتو عارض بدنش

آتشین لعل لب یار فروغی دارد
که سخن همچو گهر آب شود در دهنش

یوسفی را که من ازخیل نظر بازانم
پرده دیده یعقوب بود پیرهنش

داغ عشق از دل افسرده اغیار مجو
این سهیلی است که باشد دل خونین یمنش

یکی ازجمله خونابه کشان است سهیل
دلبری را که منم واله سیب ذقنش

هرگز ازسیلی اخوان نرود بریوسف
آنچه از سبزه خط رفت به برگ سمنش

چشم روزن ز شکرخواب نگردد بیدار
درحریمی که بخندد لب شکرشکنش

گر چه در بسته به یک کس نگذارند بهشت
چه بهشتی است گذارند حریفان به منش

صائب آن لب به خموشی جگر عالم سوخت
تاچه باشد نمک خنده و شور سخنش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.