هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و پراحساس، با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، به توصیف معشوق و احساسات شاعر نسبت به او میپردازد. شاعر از زیباییهای ظاهری و باطنی معشوق سخن میگوید و تأثیر عمیق او بر قلب خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا غیرجذاب باشد.
غزل شمارهٔ ۴۹۸۲
داغدار از عرق شرم شود نسرینش
آب گردد ز اشارت بدن سیمینش
بوی مشک ازنفس سوخته اش می آید
در دل هرکه کند ریشه خط مشکینش
این چه لطف است که چون سرو شود مینارنگ
از بغل گیری آیینه تن سیمینش
آب چون آینه رفتار فراموش کند
سایه برآب روان گر فکند تمکینش
نتوان بافت بغیر از لب و دندان نگار
ماه عیدی که هم آغوش بودپروینش
نه چنان چشم چو بادام تو تلخ افتاده است
که شکر خواب به افسانه کند شیرینش
سینه اش کان بدخشان شود از باده لعل
هرکه از دست بود همچو سبو بالینش
آتشی هست نهان در دل صائب که مدام
می چکد خون چو کباب ازنفس رنگینش
آب گردد ز اشارت بدن سیمینش
بوی مشک ازنفس سوخته اش می آید
در دل هرکه کند ریشه خط مشکینش
این چه لطف است که چون سرو شود مینارنگ
از بغل گیری آیینه تن سیمینش
آب چون آینه رفتار فراموش کند
سایه برآب روان گر فکند تمکینش
نتوان بافت بغیر از لب و دندان نگار
ماه عیدی که هم آغوش بودپروینش
نه چنان چشم چو بادام تو تلخ افتاده است
که شکر خواب به افسانه کند شیرینش
سینه اش کان بدخشان شود از باده لعل
هرکه از دست بود همچو سبو بالینش
آتشی هست نهان در دل صائب که مدام
می چکد خون چو کباب ازنفس رنگینش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.