هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند عشق، صبر، امید، و تجربه‌های زندگی می‌پردازد. با استفاده از تصاویر طبیعی مانند دانه، آتش، مرغ، و گل، شاعر مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان می‌کند. پیام اصلی شعر این است که رنج و سختی بخشی از رشد و تکامل است و بدون آن، رسیدن به کمال ممکن نیست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و مرگ نیاز به درک بالاتری از زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۰۰۴

خوشا سری که سرگشتگی رهانندش
به کرسی از سرزانوی خود نشانندش

مده به سوختگی دامن امید از دست
که دانه ای که نسوزد نمی دمانندش

سپند تا نزند مهرخامشی برلب
به روی مسند آتش نمی نشانندش

ز شوق بیخبری دست می دهد عارف
اگر ز خود به زر قلب می ستانندش

به خاک ،حسرت پرواز می برد مرغی
که کودکان به بغل بال و پر رسانندش

سری که گرم زسودای عشق می گردد
چو آفتاب به هر کوچه می دوانندش

به یک دو جلوه زمین گیر گشت کاغذ باد
به هیچ جا نرسد هرکه برآید می پرانندش

گل شکفته بود از نسیم فارغبال
ز پوست هر که برآید نمی درانندش

ز انقلاب جهان بی بران نمی لرزند
که هرچه میوه ندارد نمی فشانندش

ز مرگ غوطه به دریای شهد زد زنبور
که هرکه هرچه چشانده است می چشانندش

چو گل به خنده دهن باز می کند صائب
هزارخار اگر درجگر خلانندش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.