۲۹۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۹۷

بیا، بیا که شُدم در غَمِ تو سودایی
دَرآ، دَرآ که به جان آمدم، زِ تنهایی

عَجَب، عَجَب که بُرون آمدی به پُرسشِ من
بِبین، بِبین که چه بی‌طاقَتَم زِ شَیدایی

بِدِه بِدِه که چه آورده‌یی به تُحْفه مرا
بِنِه بِنِه، بِنِشین، تا دَمی بَرآسایی

مَرو مَرو، چه سَبَب زودْ زود می‌بِرَوی؟
بِگو، بگو که چرا دیرْ دیر می‌آیی؟

نَفَسْ نَفَس زده ام، ناله‌ها زِ فُرقَتِ تو
زمانْ زمان شُده‌ام، بی‌رُخِ تو سودایی

مَجو، مَجو پس ازین، زینهار، راهِ جَفا
مَکُن، مَکُن که کَشَد کارِ ما به رُسوایی

بُرو، بُرو که چه کَژْ می‌رَوی، به شیوه‌گَری
بیا، بیا که چه خوش می‌خَمی به رَعْنایی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.