هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر بیننده سخن میگوید. او از مهر تابان، گل عذار، و دیگر استعارههای زیبا برای توصیف معشوق استفاده میکند. همچنین، مفاهیمی مانند عشق، شرم، و بخشندگی نیز در این شعر به چشم میخورد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آنها ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد. همچنین، برخی از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشند.
غزل شمارهٔ ۵۰۱۲
کسی که دیدن روی تو کرد حیرانش
به دیده آب نگردد ز مهر تابانش
گل عذار ترا حاجت نگهبان نیست
که هست ازعرق شرم خود نگهبانش
کند ز لطف بدن کار اخگر سوزان
فتد اگر گل بی خار در گریبانش
اگر چه مایده حسن را نهایت نیست
ز پاره دل خویش است رزق مهمانش
گل صباح،دربسته آیدش به نظر
فتاد دیده هرکس به روی خندانش
مرا ز پسته دهانی است چشم دلسوزی
که شور حشر بود گرده نمکدانش
به هیچ قطره باران به چشم کم منگر
که هست مخزن گوهر زسینه چاکانش
ز لقمه حرص گدا کم نمی شود صائب
لب سؤال دگر می شود لب نانش
به دیده آب نگردد ز مهر تابانش
گل عذار ترا حاجت نگهبان نیست
که هست ازعرق شرم خود نگهبانش
کند ز لطف بدن کار اخگر سوزان
فتد اگر گل بی خار در گریبانش
اگر چه مایده حسن را نهایت نیست
ز پاره دل خویش است رزق مهمانش
گل صباح،دربسته آیدش به نظر
فتاد دیده هرکس به روی خندانش
مرا ز پسته دهانی است چشم دلسوزی
که شور حشر بود گرده نمکدانش
به هیچ قطره باران به چشم کم منگر
که هست مخزن گوهر زسینه چاکانش
ز لقمه حرص گدا کم نمی شود صائب
لب سؤال دگر می شود لب نانش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.