هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، زیبایی معشوق، و حالات روحی و عاطفی خود سخن میگوید. در ابیات مختلف، از تشبیهات و استعارههای زیبا برای توصیف معشوق و احساسات شاعر استفاده شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری و ادبی نیاز دارند.
غزل شمارهٔ ۵۰۲۷
ز دل برون نرود چشم آشنا رویش
سری به دامن مجنون نهاده آهویش
فکند از سر گردنکشان عالم خاک
کلاه عقل، تماشای طاق ابرویش
ز خواب حیرت، آیینه راکند بیدار
اگر چنین شود ازمی عرق فشان رویش
ز حال دل خبرم نیست، اینقدر دانم
که دست شانه نگارین برآمد ازمویش
ز خواب مرگ چو گل تازه روی برخیزند
اگر به خاک شهیدان گذر کند بویش
که دیده نافه ز آهو دونده ترباشد؟
که دیده زلف که باشد رساتر از بویش ؟
که آب می دهد از روی آتشینش چشم ؟
اگر عرق نکند پرده داری رویش
ز بار دل کند آزاد سرو راصائب
در آن چمن که کند جلوه قد دلجویش
سری به دامن مجنون نهاده آهویش
فکند از سر گردنکشان عالم خاک
کلاه عقل، تماشای طاق ابرویش
ز خواب حیرت، آیینه راکند بیدار
اگر چنین شود ازمی عرق فشان رویش
ز حال دل خبرم نیست، اینقدر دانم
که دست شانه نگارین برآمد ازمویش
ز خواب مرگ چو گل تازه روی برخیزند
اگر به خاک شهیدان گذر کند بویش
که دیده نافه ز آهو دونده ترباشد؟
که دیده زلف که باشد رساتر از بویش ؟
که آب می دهد از روی آتشینش چشم ؟
اگر عرق نکند پرده داری رویش
ز بار دل کند آزاد سرو راصائب
در آن چمن که کند جلوه قد دلجویش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.