هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از بیخوابی و ناآرامی روحی خود سخن میگوید. او خواب را بهعنوان چیزی توصیف میکند که از دسترس او خارج شده و حتی در خواب هم نمیتواند آرامش پیدا کند. او از ناتوانی عقل در برابر این وضعیت و شدت ناآرامی خود صحبت میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۳۱۰۰
بِبَست خوابِ مرا جادُوانه دِلْداری
به زیرِ سنگ نَهان کرد و در بُنِ غاری
به خواب هم نَتَوان دید خوابْ چَشمِ مرا
چو مُردهیی که دَراُفتاد در نَمَکساری
کجاست خواب و کجا چَشم؟ و کو قَرارِ دلی؟
کجا گُذارد این فِتْنه، صَبرِ صَبّاری؟
اگر چه کوه بُوَد، عقلْ هَمچو کَهْ بِپَرَد
بِبین چه صَرصَرِ باهیبَت است این، باری
به زیرِ سنگ نَهان کرد و در بُنِ غاری
به خواب هم نَتَوان دید خوابْ چَشمِ مرا
چو مُردهیی که دَراُفتاد در نَمَکساری
کجاست خواب و کجا چَشم؟ و کو قَرارِ دلی؟
کجا گُذارد این فِتْنه، صَبرِ صَبّاری؟
اگر چه کوه بُوَد، عقلْ هَمچو کَهْ بِپَرَد
بِبین چه صَرصَرِ باهیبَت است این، باری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.