۲۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۰۵۵

گردون که زهر می چکد از روی شکرش
خون نقابدار بود شیر مادرش

هر ساده دل که شهد تمنا کند ازو
گردد زنیش، خانه زنبور پیکرش

بحر محیط اگر چه ز بزمش پیاله ای است
شبنم گداست دیده خورشید انورش

این تیغ آبدار که چرخ است نام او
از پیچ و تاب خسته دلان ایت جوهرش

صائب اگر چه با تو دم از دوستی زند
زهر نفاق می چکد از چشم اخترش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.