هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج شاعر از خود و جهان اطرافش است. او از زبان تیز خود، ناتوانی در کنترل زندگی، و دوری از آرامش می‌نالد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند صبر، عشق، و جستجوی معنویت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و روان‌شناختی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۶۹

خود کرده ام به شکوه تراخصم جان خویش
کافر مباد کشته تیغ زبان خویش !

یک مرد در قلمرو جرأت نیافتم
در دل چوآفتاب شکستم سنان خویش

هرگز چنان نشد که درین دشت پرشکار
دست نوازشی بکشم برکمان خویش

آتش به مصحف پر پروانه می زند
این شمع هیچ رحم ندارد به جان خویش

در وادیی که خضرزند جوش العطش
دارم عقیق صبربه زیر زبان خویش

چون موج ازکشاکش این بحر نیلگون
فرصت نیافتم که بگیرم عنان خویش

بلبل به خاکساری من رشک میبرد
افتاده ام ز جوش گل ازآشیان خویش

صائب به گردکعبه مقصد کجارسد؟
دارد هزار مرحله تاآستان خویش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.