هوش مصنوعی:
این متن به موضوعاتی همچون رنجهای زندگی، ناپایداری دنیا، حرص و طمع، غفلت انسانها، و دشواریهای روزگار میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند زخم زبان، خواب سنگین اطفال، زلزله، مورچگان، و برگهای خزان، به بیان دردهای درونی و بیرونی انسان میپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند رنج، حرص، و غفلت ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۵۰۸۷
در دل اثر از تیغ کند زخم زبان بیش
صد پیرهن ازتن بود آزردن جان بیش
از جنبش مهدست گرانخوابی اطفال
از زلزله شد غفلت ابنای زمان بیش
با حرص محال است که اندازه شود جمع
پیوسته بود لقمه موران ز دهان بیش
از قامت خم رفت دل و دست من از کار
از حلقه شدن گرچه شود زورکمان بیش
چون دام در خاک سراپای بود چشم
گردد ز لحد چشم حریصان نگران بیش
مانع نشود طول امل خرده جان را
از موج شود بال و پر ریگ روان بیش
بیهوشی دولت شود از باده دو بالا
در جوش بهاران شود این خواب گران بیش
بی برگ نترسد ز شبیخون حوادث
لرزد دل برگ از نفس سرد خزان بیش
از بی گهری دست صدف شد کف سایل
از ریزش دندان شود اندیشه نان بیش
از پرورش دل همه مشغول به جسمند
از آینه دارند غم آینه دان بیش
در فصل خزان برگ به صد رنگ برآید
درپیر بود حسرت الوان ز جوان بیش
از مزد شود سختی هرکار گوارا
حمال ببالد به خود از بار گران بیش
از خصم برونی است بتر خصم درونی
ازخواب حذر می کند از گرگ شبان بیش
از دشمن بیگانه اگر خلق هراسند
صائب کند اندیشه ز اخوان زمان بیش
صد پیرهن ازتن بود آزردن جان بیش
از جنبش مهدست گرانخوابی اطفال
از زلزله شد غفلت ابنای زمان بیش
با حرص محال است که اندازه شود جمع
پیوسته بود لقمه موران ز دهان بیش
از قامت خم رفت دل و دست من از کار
از حلقه شدن گرچه شود زورکمان بیش
چون دام در خاک سراپای بود چشم
گردد ز لحد چشم حریصان نگران بیش
مانع نشود طول امل خرده جان را
از موج شود بال و پر ریگ روان بیش
بیهوشی دولت شود از باده دو بالا
در جوش بهاران شود این خواب گران بیش
بی برگ نترسد ز شبیخون حوادث
لرزد دل برگ از نفس سرد خزان بیش
از بی گهری دست صدف شد کف سایل
از ریزش دندان شود اندیشه نان بیش
از پرورش دل همه مشغول به جسمند
از آینه دارند غم آینه دان بیش
در فصل خزان برگ به صد رنگ برآید
درپیر بود حسرت الوان ز جوان بیش
از مزد شود سختی هرکار گوارا
حمال ببالد به خود از بار گران بیش
از خصم برونی است بتر خصم درونی
ازخواب حذر می کند از گرگ شبان بیش
از دشمن بیگانه اگر خلق هراسند
صائب کند اندیشه ز اخوان زمان بیش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.