۲۱۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۰۸۸

نریزد اگر آب لطف از جمالش
بسوزد دو عالم ز برق جلالش

مه نو به ناخن زمین می خراشد
ز شرم دوابروی همچون هلالش

کشیده است سر در گریبان سوزن
دم عیسی از شرم لطف مقالش

ز معموره لامکان گرد خیزد
چو درخانه رم نشیند غزالش

سپندی که ازآتش او گریزد
به صد چشم، مجمر بگرید به حالش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.