هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تجربهی سرمستی و مستی خود در صبحگاه سخن میگوید. او با تشبیه جام به خورشید و توصیف زیبایی طبیعت، احساسات خود را بیان میکند. در ادامه، شاعر از گفتوگویی خیالی با شخصیتی نامشخص یاد میکند که به او هشدار میدهد تا از حیلهگری دوری کند. شاعر همچنین از تأثیر نوشیدن شراب و تغییر حالات خود سخن میگوید و در پایان، از شمس تبریزی به عنوان نماد نور و روشنایی یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عرفانی و نمادین است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشارههایی به شراب و مستی دارد که نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح آنها وجود دارد.
غزل شمارهٔ ۳۱۰۵
زِ صُبح گاه فُتادم به دست سَرمَستی
نهاده جامِ چو خورشید، بر کَفِ دستی
زِ نوبَهارِ رُخَش، این جهانْ گُلِستانی
به پیشِ قامَتِ زیباشْ آسْمانْ پَستی
فروگرفت مرا مَست وار و میگفتم
بِجَسْتَمی من ازو، گَر بَهانهیی هستی
بِگُفت حیله مَکُن، هین گُمان مَبَر که اگر
تَنِ تو حیله شُدی سَر به سَر، زِ ما رَستی
بِریخت بر من ازان میْ، که چَرخْ پَست شُدی
اگر زِ جُرعهٔ آن میْ دَمی بِخوردَسْتی
بِتاب مَفْخَرِ ایّام شَمسِ تَبریزی
اَیا فَکَنده دَرین بَحْرِ نور شَسْتَستی
نهاده جامِ چو خورشید، بر کَفِ دستی
زِ نوبَهارِ رُخَش، این جهانْ گُلِستانی
به پیشِ قامَتِ زیباشْ آسْمانْ پَستی
فروگرفت مرا مَست وار و میگفتم
بِجَسْتَمی من ازو، گَر بَهانهیی هستی
بِگُفت حیله مَکُن، هین گُمان مَبَر که اگر
تَنِ تو حیله شُدی سَر به سَر، زِ ما رَستی
بِریخت بر من ازان میْ، که چَرخْ پَست شُدی
اگر زِ جُرعهٔ آن میْ دَمی بِخوردَسْتی
بِتاب مَفْخَرِ ایّام شَمسِ تَبریزی
اَیا فَکَنده دَرین بَحْرِ نور شَسْتَستی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.