هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عمیق عشق بر عاشق می‌پردازد. در آن از تشبیهات و استعارات زیبا مانند لب شکر بار، چشم خمار، و زلف یار استفاده شده است. همچنین، به مفاهیمی مانند توبه خراباتی، آب حیات، و صلح بین آب و آتش اشاره دارد که نشان‌دهنده‌ی جنبه‌های عرفانی شعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۹۷

هرکه بیند به چشم بیمارش
می شود درزمان پرستارش

توبه را می کند خراباتی
لب میگون و چشم خمارش

زندگانی به خضر بخشیده است
آب حیوان ز شرم گفتارش

صبح عیدست در دل شب قدر
درشبستان زلف، رخسارش

مغز دراستخوان شود شیرین
چون بخندد لب شکر بارش

سنگ برسینه می زند از کوه
کبک درروزگار رفتارش

صلح داده است آب و آتش را
آتش آبدار رخسارش

تاب نگذاشتند در دلها
خط مشکین و زلف طرارش

خون به دلهای عاشقان کردن
می چکد چون عرق ز رخسارش

خار دیوار می شود مژه اش
هرکه آید به سیر گلزارش

در ترازو به جای سنگ نهد
یوسف مصر را خریدارش

لرزش زلف یار بیجا نیست
شیشه صد دل است دربارش

قامت اوست سر خط صائب
چون نگردد بلند گفتارش ؟
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.