هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و عشق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق به معشوق آرامش و صبر او را از بین برده است. او خود را به گل و بلبل تشبیه می‌کند که از چمن پریده و به خار دردناک تبدیل شده است. شاعر همچنین از رازداری و پنهان‌کاری در مورد عشق خود سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق او به شمس تبریزی بوده که او را به این حال و روز انداخته است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۱۰۸

به دستِ هَجْرِ تو زارم، تو نیز می‌دانی
طَمَع به وَصلِ تو دارم، تو نیز می‌دانی

چو در دل آمد عشق تو و قَرار گرفت
نمانْد صَبر و قَرارم، تو نیز می‌دانی

نَهُفته شُد گُل و بُلبُل پَرید از چَمَنم
به دَرد خَستهٔ خارَم، تو نیز می‌دانی

به ناله بازِ سپیدم به سانِ فاخته شد
به کوهْسار چو سارَم، تو نیز می‌دانی

انار بودم خَندان، بَران عقیقِ لَبَت
کُنون چو شُعلهٔ نارَم، تو نیز می‌دانی

بِمانْد راز تو پنهانْ درون سینۀ من
کزان به گفت نیارم تو نیز می دانی

انارِ عشقِ تو بوده‌‌ست شَمسِ تبریزی
که بُرد بر سَردارم، تو نیز می‌دانی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.