هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر رضایت به کم و قناعت در زندگی است. شاعر از مثال‌های مختلفی مانند گل و خار، یوسف و سیم، و خضر و تیغ شهادت استفاده می‌کند تا نشان دهد که رضایت به نعمت‌های کوچک و معنوی برتر از طمع و دنیاپرستی است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۱۳۶

منم به نکهت خشکی ز بوستان قانع
ز وصل گل به خس و خار آشیان قانع

درون خانه شکارش آماده است
کسی که گشت به خمیازه چون کمان قانع

زبان دراز بود، هرکه همچو تیغ شود
به خون ز نعمت الوان این جهان قانع

چرا طفیلی زاغ سیاه کاسه شود؟
کسی که همچو هما شد به استخوان قانع

به سیم ، دامن یوسف ز دست نتوان داد
ازان جهان نتوان شد به این جهان قانع

همیشه بر لب بام خطر بود درخواب
ز صدر هرکه نگردد به آستان قانع

ز آب خضر حیات ابد تمنا کن
مشو ز تیغ شهادت به نیم جان قانع

شود خزینه اسرار سینه اش صائب
کسی که شد به لب خامش ازبیان قانع
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.