۲۱۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۱۳۸

دل مست حیرت و سر پرشور درسماع
موسی به خواب بیخودی وطور درسماع

خلقی به یکدیگر کف افسوس می زنند
خون ازنشاط دررگ منصوردرسماع

جایی که ریگ رقص روانی نمی کند
مجنون ساده لوح کند شور درسماع

خوش باده ای است عشق که چندین هزاربط
آمد به بال این می پرزور درسماع

سر سبز باد هند که از آرمیدگی
درزیر پای فیل بود مور درسماع

صائب زشور فکر توآمد به زیر خاک
مرغ دل امیدی و شاپور درسماع
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.